سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریخچه Splinter Cell از اغاز تا پایان قسمت 3قسمت اخر

به خاطر علاقه ی شدیدی که به این بازی داشتم گفتم تاریخ جه و کل داستان این بازی رو  برا تون بزارم تا اگه بااین بازی فوقولاده اشنا نیستید اینو بخونید تا بفهمید با چه شاهکاری سرو کار دارید
این قسمت اخر این مقاله هستش امیدوارم ازش لذت ببرید

شرحی بر اتفاقات سال 2002 یعنی زمانی که کنسولهای نسل قبل تازه شکل
گرفته بودند مصادف بود تولد سری (splinter cell) .این که این بازی اصولا
برای (Xbox)ساخته شد 2 دلیل عمده داشت. این سبک از بازی کمتر بین گیمرهای
شرقی طرفدار داشت و باالعکس کاملا با مذاق مخاطبان غربی جور بود.
دلیل دوم برتری سخت افزاری (Xbox) نسبت به دیگر کنسولها بود.اما این 2
دلیل باعث نشد که ubisoft قید استخر پول ps2 رابزند و هر طور بود آنرا ولو
با کم کردن کیفیت رویدیگر کنسولهاعرضه کرد.اولین نکته قابل توجه نام
نویسنده است مخاطب آمریکایی بادیدن این نام تم سیاسی-نظامی را در ذهن خود
تداعی میکرد.نکته جالب دیگر استفاده از یک شخصیت مسن در بازی بود که واقعا
اوج هنر نمایی تیم سازنده همین سنت شکنی در
بازیست.
ریسکی به تمام معنا.این ریسک نه تنها موجب ناراحتی مخاطب نشد بلکه به
صلابت ،تجربه و اعتماد به نفس شخصیت کمک کرد.
اما صدای سم نمایشی بی نظیر از یک شخصیت خونسرد و البته حرفه ای بود.صدای
(Ironside)کاملا پازل شخصیت اول بازی را تمام کرد و سم فیشر شکل
گرفت.مامور کارکشته (NSA)
تحصیل کرده و با شخصیت،شوخ و خونسرد، نوع دوست و دشمن ستیز، مهربان و
سرسخت و البته خوش
تیپ!
از همان مرحله نخستین بازی هویدا بود که سم متفاوت است. او رئیس بی گفت و
گوی خود را سوال پیچ میکند با او شوخی کرده و هر جا که تشخیص دهد از
فرمانش سر پیچی می کند.بله سم یک عروسک برای سازمان نبود.و انگار برای
انسانیت کار می کردچنان چه بازی هرگز بر قتل تکیه نکرده و همیشه راهی
ملایم تر و بلکه زیباتر برای عبور وجود داشت طوری که مبتدیان همیشه در این
بازی با کمبود مهمات مواجه بودند. نوآوری دیگر بازی استفاده از محیط
بود.به اتمام رساندن یک ماموریت بدون به کاربردن (enviroment)به عنوان یک
ابزار امری خنده دار محسوب میشد.
سم قاتل بود اما نه قاتل افراد قاتل روشنایی!حرکت در این وضعیت(تاریکی) که
برای اولین بار در یک بازی به کار می رفت بسیار لذت بخش بود. این که کسی
متوجه حضور شما نشود بزرگترین امتیاز برای یک (SC)است.حتی برتر ازانواع و
اقسام تجهیزات که (NSA)در اختیار شما قرار میداد.
این بازی سراسر نوآوری بوده و حتی زاویه شلیک سم جدید بود و بعدها توسط
بازی های بزرگی مانند (GOW) و (RE4) به کار گرفته شد. کلا بازیهایی می
توانند از این ویژگی بهره ببرند که گلوله ها بر قسمت های مختلف بدن تاثیر
جداگانه داشته باشند.برخورد گلوله ها با افراد و اشیا وصف ناپذیر بود.

همان طور که گفته شد ساخت نسخه اول بازی بر دوش تیم فرانسوی گذاشته شد.تیم
مبتکر این سری. سم واقعا متمایز بود او تمام ویژگی های محبوب شدن و انس
گرفتن با مخاطب را به همراه داشت.شخصیتش به خوبی پرداخته شده و قابلیت این
را دارا بود که انعطاف کارکتر داشته باشد.از یک شخصیت محکم و سرسخت به یک
شخصیت شکست خورده و سقوط کرده تبدیل شود. چهره اش به زیبایی در هر شماره
کامل می شد به خصوص در چهارمین و پنجمین نسخه که اوج هنر نمایی تیم سازنده
به کار گرفته شده. اگر تجربه بازی شماره اول را داشته باشید خوب می فهمید
که بازی نه تنها بی داستان نیست بلکه با داشتن دموهای از پیش رندر شده
زیبا و عمدتا واقع گرا خبر از پیچیدگی پنهان می دهد. بله ، داستان از این
جهت در بین مخاطبان از ارزش کمتری نسبت به سایر بازیهای هم سبک برخوردار
است چون کاملا واقع گراست و شما هرگز نمی توانید صحنه ای پیدا کنید که غلو
باشد و افسانه ای.و این روند تا به حال ادامه داشته و مطمئن باشید در
شماره پنجم هم همین خواهد بود. اصولا روح داستانهای (Tom clancy) همین است
و بس.البته همین نوع داستان باعث شده که گیمرهای با تجربه تر و بالغ تر
بیشتر به سمت بازی متمیل شوند تا سنین پایین تر. دلیل دیگر که بازی طرفدار
عام ندارد وخاص پسند است سختی بازی و نداشتن هیجان کاذبی که در بازی های
پر زد و خورد دیده می شود است. اگر شما از بازی انتظار استفاده مداوم از
اسلحه های پر زرق و برق دارید هرگز طرف این بازی نروید!برای خود من جالب
بود وقتی 5-6 سال پیش اولین بار با بازی آشنا شدم دیگر نمی توانستم از آن
دل بکنم!در حالی که بعضی از دوستان حتی حوصله به اتمام رساندن یک مرحله آن
را نداشتند. این بر می گردد به انتظار شما از بازی. اگر بدنبال
گرافیک،واقع گرایی و گیم پلی جذاب هستید از بازی لذت می برید اما اگر خون
بازی،بکش بکش و از این قبیل بازیهای مهیج را می پسندید وقت و پول خود را
دور میریزید.
از بارزترین ویژگیهای(SC) وجود چشم انداز های زیبا هر چند محدود در بازی
بود. effect باران همواره در بازی برجسته است.چه از لحاظ صدا و چه از لحاظ
زیبایی بصری. طرفداران قدیمی بازی به یاد دارند که مرحله (CIA)
در شماره اول چقدر زیبا باران را حتی از پشت شیشه های ساختمان به تصویر می
کشید.همزمان که شما در راهروهای سازمان مخفیانه حرکت می کردید و شش دانگ
حواستان به افراد و دوربینهای امنیتی بود صدای برخورد باران با شیشه آنقدر
جذاب بود که کاملا از جهت چرخش دوربین امنیتی مقابلتان غافل می شدید. یا
نمای دور تبلیس و میانمار که هر چند عکس بود و ساکن اما زیبا به نظر می
رسید و زنده.
شماره دوم که تقریبا محیط های بسته جای خودشان را به جنگل و مزارع داده
بودند و بازی کمتر درون ساختمان های بسته دنبال میشد . غروب خورشید در این
شماره حرف اول را می زد. و ماموریت ها بر خلاف نظرات جا افتاده برای اولین
بار در شماره دوم در روشنایی روز دنبال میشدند نه در شماره چهارم. از
تنهایی مطلق سم کاسته شده و شخصیتهای مرتبط زیاد شدند. موسیقی به خصوص در
مرحله اسرائیل زیبا کار شده بود و مرحله قطار نوآوری های در خور توجه
داشت.
اما شماره سوم که دوباره پروژه به فرانسه برگشت و طبیعتا چیزی کمتر از
شاهکار را نمی توان از آن انتظار داشت. گرافیک قوی، محیط های باز، اضافه
شدن تجهیزات و باز هم نوآوری!سم کمی خشن شد اما باز هم در بازی خون
نمیدید!و بازی با همان تکه گمشده پازل یعنی حرفه ای بودن که باید توسط خود
شما کامل میشد ادامه پیدا میکرد. مراحل زیبایی درون کشتی ،ژاپن و کره و
حتی مرحله کوتاه اول از برجسته ترین مراحل بازی بودند. اصولا خوبی تیم
مونترال در این است که برای اتمام کار عجله ای ندارد ! و خیلی خونسرد وقتی
احساس کند کار آماده است تحویل می دهد.
(البته تعداد کمی در کشورمان بودند که بازی را در همان روز های اول تجربه
کرده باشند چون تا چند ماه همه مجبور بودند از روش کابل کشی استفاده
کنند!)
این شماره هم به عنوان یکی از بهترین بازیهای سال شناخته شد .
داستان عرضه قسمت چهارم کمی پیچیده است!
این اولین بار نبود که یوبی سافت دو بازی کاملا مجزا را با یک عنوان برای
دو نسل عرضه می کرد و قبلا این را با (GRAW)تجربه کرده بود. شاید شما هم
فکر می کنید نسخه نسل جدید برتری مطلقی نسبت به نسخه نسل قبل داشت.اما تا
تجربه هر دو شماره را نداشته باشید متوجه نمی شوید که این دو بازی مکمل
یکدیگرند و به نظر بنده نسخه نسل قبل بدون در نظر گرفتن گرافیک یک سر و
گردن بالاتر
است.کافیست از
همان مرحله اول شروع کنیم که در نسخه نسل پیش بسیار جذاب و درام دنبال می
شد و کاملا مخاطب می فهمید که داستان از چه قرار است.برای روشن شدن مطلب
اگر به یاد داشته باشید در مرحله اول نسخه 360 پس از فرار از سوله موشک در
دمویی از پیش رندر شده نشان داده می شود که سم با دستپاچگی زیر بارش برف
به سمت هواپیما می دود و از لمبرت می پرسد که چه اتفاقی برای دخترش
افتاده!خوب نکته مبهم همین جاست که در طول بازی شما خبری در مورد سارا
دریافت نکرده اید و به نظر می رسد قسمتی از داستان محو شده!قضیه وقتی جالب
می شود که پوشش سم در دمو کاملا متفاوت از بازی است!اما در دیگر نسخه که
اتفاقا بازی در برف دنبال میشود! با این که هنوز ماموریت تمام نشده بود
لمبرت از سم می خواهد که منطقه را ترک کند چرا که اتفاقی برای دخترش
افتاده.و دمو پایانی کاملا با آن جور است. بازی نسخه نسل جدید بسیار کوتاه
و دارای داستان بی سر و ته ولی در این شماره بسیار کامل و طولانی است.
احتمالا شما هم اگر تنها به بازی PC و360 بسنده کرده باشی دچار این سر در
گمی شده اید.
اگر از بحث تفاوت دوبازی بگذریم شماره چهارم داستانی به مراتب زیبا تر پر
مغز تر در قیاس با قسمتهای پیشین داشت و باعث می شد که شما با ضعف گرافیکی
رنج آور بازی کنار بیایید(در هر دو نسخه). سم بسیار شکسته و آرام شده بود
و کمتر قادر بود از آن همه تجهیزات پیشرفته (NSA)بهره بگیرد. از نگاه
موسیقی که گهگاه زیباترین قسمت کار بود و بیشتر از گرافیک به اصطلاح نسل
جدید خود را نشان می داد.داستان با کشته شدن لمبرت و اعضای (JBA) و فرار
سم از دست پلیس و در نهایت خنثی کردن بمب به پایان می رسید.
نکاتی از conviction

از همین حالا می توان گفت که conviction موفق خواهد بود. دیدن اسم تیم
مونترال و دیگر پیش نما ها و مصاحبه هایی که سازندگان بازی انجام داده اند
تضمین می کنند که بازی چیزی در حد شاهکار خواهد بود. سم حالا یک فرد
معمولی و حتی کمتر از آن است. مانند یک خیابان گرد رفتار می کند اما ذره
ای از آن ابهت و سنگینی چهره اش کم نشده.شاید با این شماره محبوبیتش وسعت
یابد.با مرگ تنها دخترش و دوستانی که چندین سال با هم بودند دیگر جایی
برای رحم نیست.حتی نیروهای امنیتی مستقر در واشنگتن هم جلودار او نخواهند
بود. مو و ریش بلند و اکثرا سفید او نشان از شکستگی و غم این قهرمان
همیشگی دارند.
در تریلری که از گیم پلی بازی مشاهده کردم گرافیک بالا و برطرف کردن
نواقصی مانند بالا و پایین رفتن از پله ها بیشتر از همه به چشم می آمدند.
رفتار NPC ها نیز در نوع خود جالب بود و عکس العمل های جالبی در مقابل
رفتار شما داشتند. دریک صحنه سم لپ تاپی را از زمین برداشته از منطقه دور
میشود و پلیس آرام و با فاصله او را تعقیب می کند و سم اورا به قسمتی که
از دید سایرین پنهان است کشانده و سپس با چند حرکت زیبا او را از پای در
می آورد!!
بلند کردن اشیا هم نوآوری خاص خود رادارد و سم آنها را بر اساس نوع قرار
گرفتنشان روی زمین جا به جا می
کند.
بحث در مورد conviction با توجه به محافظه کاریهایی که سازندگان در روند
خود قرار دادند کمی زود است و در آینده بیشتر از این شماره خواهیم گفت.
حرف آخر
از نظر بنده حقیر محبوب بودن سم به خاطر پنهان شدنش در تاریکی و استفاده
از آخرین تجهیزات نیست. این تنهایی و سنگین بودن اتمسفر بازی ست که جذاب
است . روندی که در 4 شماره دنبال شده و مطمئنا در پنجمین قسمت نیز دنبال
خواهد شد.حتی به صورتی وسیع تر و گیرا تر.
این که سم شکست برجسته ترین ویژگی یک قهرمان است. بله قهرمان باید بشکند
زمین بخورد و دوباره برخیزد تا همیشه از او به عنوان قهرمان یاد شود. این
اصل در مورد همه قهرمانان ماندگار رعایت شده.حتی parker (spider man هم
مستثنی نیست و دیدیم که او نیز سیر نزولی خود را طی کرد و قهرمان بودنش
برای مخاطب اثبات شد.


» نظر