ایدههای خوبی که در مسیر نادرست استفاده شد طمع
تهیهکننده:EA
سازنده: Maxis
سبک: اکشن نقشآفرینی
استودیو Maxis برای ساختن سری بازیهای The Sims معروف است و نشان داده که تبحر خاصی در ساخت بازیهای سبک شبیهسازی دارد. سال 2008 این استودیو بازی Spore را منتشر کرد که بسیار خلاقانه بود. موفقیت چشمگیر اسپور سازندگان را بر این داشت تا نسخه جدیتری را از ایدهشان درست کنند و به همین دلیل عنوانی در سبک اکشن نقش آفرینی به سبک بزن و بکشهای دیابلو را عرضه کردند.
در دارکاسپور آفرینندگانی وجود دارند که قادرند گونههای مختلفی از جانداران را خلق کنند. سالها قبل بعضی از این آفرینندگان قصد داشتند تا با دستکاری DNA موجودات و تبدیل آن به حالت جهش یافته E-DNA مخلوقاتشان را قدرتمندتر کنند و چون از حدشان تجاوز کردند، موجودات جهش یافته (دارکاسپورها)، بیش از انتظارشان قوی شدند و با پخش شدن در سراسر منظومه شمسی، به تهدیدی جدی محسوب شدند. بخش داستانی بازی از اینجا آغاز میشود که شما از خوابی نسبتا طولانی بیدار میشوید و با کمک هوش مصنوعی که در کشتیتان هست باید موجوداتی را برای مقابله با دارکاسپورها خلق کنید. شاید در ابتدا داستان به نظر جالب باشد، ولی هر چه پیش میرویم چیز جدیدتری ارائه نمیکند و بیشتر اوقات، هوش مصنوعی در حال صحبت از گذشته است و این که چطور الان در این موقعیت قرار گرفتید. در واقع هیچ تعاملی با او و هیچ یک از مخلوقاتتان ندارید.
گفتنی است روند بازی، قابل قبولتر از داستان است. مشخصه اصلی بازی امکان خلق 25گونه مختلف قهرمان است که هر کدام 4 نوع و 3 کلاس دارند. دقیقا اینجاست که عناصر بازی اسپور خودنمایی میکنند. سازندگان از همان ادیتور کاربردوست اسپور در این بازی هم استفاده کردهاند. البته نمیتوانید موجودی را خودتان خلق کنید، بلکه میتوانید تصمیم بگیرید موجودات چه شکلی باشند یا اعضایشان را تغییر دهید. مثل اسپور هر عضوی را که تغییر دهید تواناییهای قهرمانتان هم با آن تغییر میکند. در ضمن زره و سلاح هم میتوانید به آنها اضافه کنید. با این که 3 قهرمان میتواند در اختیارتان باشد، ولی فقط یکی از آنها را میتوانید کنترل کنید. باید در نظر داشته باشید دشمنانی که با قهرمان شما از یک کلاس باشند دوبرابر آسیب میزنند پس باید در انتخاب قهرمانهایتان در هر مرحله دقت کنید و استراتژی مناسبی داشته باشید. در ضمن هر قهرمان 4 قابلیت منحصر به فرد دارد که در مبارزات استفاده میکند که این موضوع در قیاس با دیگر بازیهای این سبک بسیار ابتدایی است. تنوع قهرمانها و شخصیتسازی آنها نقطه قوت این بازی است. قهرمانهای دورزن و نزدیکزن در کلاسهای مختلف وجود دارند که برای سبک بازی هر بازیکنندهای خوشایند است. تمام قهرمانها هم بعد از اتمام هر مرحله، آیتمهایی به دست میآورند که با آنها ارتقا پیدا میکنند.
با این که بازی خیلی جدی به نظر میرسد، ولی هنوز ردی از شوخیهای ماکسیس در آن دیده میشود که اکثرا در صداگذاری بازی نمود پیدا میکند؛ جایی که هر یک از قهرمانها از خودشان صدایی در میآورند یا اصطلاحات بامزهای به دشمنانشان نسبت میدهند. موسیقی هم با این که چیز شاخصی ندارد ولی دلنشین است. تکلیف گرافیک بازی مشخص نیست، بعضی از محیطهای بازی ما را یاد فیلم آواتار میاندازد و بعضی دیگر بسیار خستهکننده و بیروح هستند. در ضمن از نظر فنی، قهرمانتان کمی از زمین فاصله دارد و این به دلیل آن است که شاید یک لایه سیاهرنگ بین شخصیتتان و زمین دیده میشود.
ماکسیس گفته بود که بازی به صورت چند نفره طراحی شده و با انجام آن فهمیدیم که اصلا بیراه نگفته است. بخش داستانی بازی را اگر بخواهید به تنهایی بازی کنید، بسیار سخت است و مجبورید مراحل را بارها و بارها تکرار کنید تا ترازتان ارتقا یابد و بتوانید از پس دشمنان تراز بالاتر خود بربیایید. قسمت چندنفره بازی هم اصلا متعادل نیست و بارها شاید به این مسأله برسید که دشمنی را براحتی از پا در بیاورید یا براحتی نابود شوید!
شاید اگر ماکسیس تغییر سبک نمیداد، دارکاسپور میتوانست دنباله خوبی برای اسپور باشد؛ ولی سازندگان با ساخت آن در سبک اکشن نقشآفرینی، پا در راهی گذاشتهاند که بزرگان زیادی دارد و به همین دلیل است که بازی به رغم المانهای خوبی که دارد، خوب به نظر نمیرسد. البته باید در نظر داشت که برای اولین تجربه، ماکسیس در این سبک قابل قبول است، فقط در مواردی استانداردها رعایت نشده است.
کلمات کلیدی :
» نظر