سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد و بررسی بازی ناپلیون

"دشمنان من زیاد هستند و دوستانم هیچکس. آن ها گفتند که ایتالیا هیچ گاه فتح نمی شود، گفتند که مصر را نمی توان تصرف کرد و در سرزمین سرما و برف که به آن روسیه می گفتند نمی توان طاقت آورد. اما الان آن ها هیچ چیز نمی گویند. آن ها از من مثل نیروهای طبیعت، گردباد و مرگ می ترسند. حالا من می گویم، من ناپلئون هستم. من امپراطور هستم! یکی از جنگ آور ترین و قطعا شجاع ترین فرماندهان دنیا، ناپلئون بناپارت است". کسی که در زمان خود قدرت مثال زدنی ای را به فرانسه بخشید و مرزهای این کشور را مایل ها افزایش داد و کشورهای زیادی را تحت فرمان خود در آورد. ناپلئون کسی بود که ایده مرزبندی کشورها را ارائه کرد. مردی که نام خود را در تاریخ ثبت کرد تا نمونه ای از یک فرمانده جنگی بسیار قدرتمند باشد. اکنون نزدیک به 200 سال از زمان او می گذرد و نامش در کنار افراد بزرگ قرار گرفته است. زندگی نامه او و نبردهای بزرگی که انجام داده است در کتاب های مختلف به چاپ رسیده است. اما اکنون فرصتی به دست آمده است که ناپلئون را از نزدیک مشاهده کنیم و در کنار او به نقاط مختلف سفر کنیم و در جنگ های بزرگ و کوچکش شرکت کنیم. اشتباه نکنید، او زنده نشده و ما هم به گذشته نرفته ایم. بلکه استودیوی بازی سازی Creative Assembly با خلق بازی Napoleon: Total War این فرصت را به بازیکنان داده است تا مروری بر زمانی که ناپلئون در اوج قدرت قرار داشت، داشته باشند.
داستان:

داستان بازی همان طور که مشخص است پیرامون ناپلئون و قلمرو فرانسه نقل می شود. بازی بر مبنای اتفاقات تاریخی در جریان است و بازیکن در طول بازی با وقایع و رخدادهای مهم آن زمان آشنا می شود. در کل بازی از داستان خاصی بهره نمی برد و با تکیه بر واقعیت، هیجانی را به بازیکن منتقل می کند که تا کنون تجربه نکرده است. بازی ابتدا با کنترل ناپلئون آغاز می شود که رفته رفته به ایتالیا، مصر و دیگر نقاط دنیا لشکرکشی می کند و بازیکن در طول این مسیر با اتفاقات بسیاری رو به رو می شود که هر کدام از آن ها مشکلات تازه ای را برای ناپلئون و فرماندهانش به وجود می آورند.

گرافیک:

گرافیک چیزی است که در این بازی خود نمایی می کند و اطمینان داشته باشید که تا کنون در هیچ بازی کامپیوتری آن هم به سبک استراتژیک چنین گرافیکی را مشاهده نکرده اید. محیط های نبرد چه در خشکی و چه در دریا بسیار خوب و با جزئیات تمام طراحی شده اند. کیفیت بافت های بازی به قدری بالا است که اگر هم تا آخرین حد به آن ها نزدیک شوید، از کیفیت آن ها کاسته نمی شود. طراحی نیروهای مختلف هم بسیار عالی صورت گرفته است. با توجه به مقطع زمانی که بازی در آن اتفاق می افتد، سربازها و نیروهای هر کشور با دقت تمام به همان سبک طراحی شده اند و کوچکترین ضعفی در آن ها دیده نمی شود. جلوه های ویژه و افکت های تصویری بسیار خوبی در هنگام نبردها مشاهده می شوند که زیبایی بازی را دو چندان می کنند. برای اینکه نبردهای بازی حس بهتری به بازیکن انتقال دهند، شرایط آب و هوایی مختلف هم در بازی قرار گرفته اند. بارش باران، برف و یا طوفان های مختلف در طول نبردهای عظیم بازی دیده می شوند که دیدن آن ها بازیکنان را شگفت زده می کند. در محیط های مختلف به خصوص اگر شهرهای بزرگ باشند، شاهد وجود وسایل بسیار زیادی هستیم. در کنار آن ها هم نزدیک به صدها نفر پیاده نظام، سواره نظام، توپ خانه و... در آن محوطه دیده می شوند. همه این مسائل به خوبی در محیط بازی پردازش می شوند و کوچکترین ایراد اجرایی در آن دیده نمی شود و این مسئله نشان دهنده قدرت بسیار زیاد موتور بازی سازی این عنوان است. در کنار این مسائل فیزیک خوبی هم در بازی قرار دارد. برخورد توپ ها به خانه ها و یا کشتی های عظیمی که در دریا قرار دارند، باعث تکه تکه شدن اجزای مختلف می شوند. یکی دیگر از قسمت هایی که به زیبایی طراحی شده است، نبردهای دریایی بازی است. کشتی های بزرگ با تمام جزئیات و تمام افرادی که در آن قرار دارند، در بازی حضور دارند. نکته جالب اینجاست که تمام افراد موجود در کشتی ها حرکت می کنند و نسبت به انفجارهای عظیم و تیراندازی ها از خود واکنش می دهند و حتی در نبردهای نزدیک هم شرکت می کنند. این بازی واقعا از گرافیک خیره کننده ای بهره می برد که بازیکنان برای دیدن تمام زیبایی های بازی نیاز به یک سیستم قوی دارند.

موسیقی/صداگذاری:

موسیقی و صداگذاری بازی هم بسیار خوب است. در طول کنترل بازی روی نقشه، موسیقی های آرام و بسیار زیبایی به گوش می رسند که سبک تاریخی دارند و بازیکن را در آن حال و هوا قرار می دهند. همچنین در نبردهای بزرگ، بیشتر صدای محیط بسته به شرایط جوی شنیده می شود و این خود باعث تمرکز بیشتر بازیکن روی نبرد می شود. در کنار این مسائل افکت های صوتی بسیار خوبی هم در بازی قرار گرفته اند که بازی را بسیار جذاب می کنند. صدای تیراندازی ها، شمشیر زنی ها، توپ خانه و راه رفتن سربازان بسیار خوب هستند و به خوبی شنیده می شوند. همچنین مانند نسخه های گذشته در این سری از بازی ها، هر قوم و ملت در بازی با لهجه خود صحبت می کنند. در کل بخش صداگذاری بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد و کم و کاستی در آن دیده نمی شود.
 
گیم پلی:

قطعا سری بازی های Total War جزو آن دسته از بازی هایی هستند که ساعت ها گیم پلی را به همراه دارند و بازیکنان را به نوعی جادو می کنند. روند بازی به گونه ای است که بازیکن نا خودآگاه ساعت های زیادی را به بازی کردن مشغول می شود. گیم پلی بازی یکی از پیچیده ترین و در عین حال جذاب ترین بخش های بازی است. بازی در ابتدا با یک آموزش بسیار خوب در طول بازی روایت می شود و بازیکن را با روش های کلی و اولیه بازی آشنا می کند و سپس به جزئیات می پردازد. اما آشنایی کامل پیدا کردن با روند بازی نیاز به استمرار در بازی دارد. در طول بازی اتفاقات زیادی رخ می دهند که نا خودآگاه بازیکن را با امکانات و قابلیت های مختلفی آشنا می کنند. همانند گذشته، این بازی از دو نوع گیم پلی تشکیل شده است. اولی حالت استراتژیک نوبتی (Turn-Base Strategy) است که در نقشه اتفاق می افتد و دیگری حالت استراتژیک همزمان (Real-Time Strategy) است که در نبردهای بازی اتفاق می افتد. البته همانند گذشته بازیکن می تواند بازی را به گونه ای پیش ببرد که تمام بازی به صورت استراژیک نوبتی سپری شود. در این حالت کنترل نبردها به کامپیوتر سپرده می شود. البته اگر بازیکن کنترل نبردها را به عهده بگیرد بهتر است، چون می تواند به روش های مختلف نبرد را اداره کند و استراتژیک های خاص خود را در آن به کار ببرد. اما این مسئله نیازمند این است که بازیکن به خوبی با نحوه کنترل بازی در این قسمت و استراتژی های مختلف آشنا باشد. نبردهای بازی تقریبا با نمونه های واقعی تفاوتی ندارند و همین مسئله نیازمند دقت زیاد بازیکن است. شما می توانید در نبردهای بسیار سخت و در شرایطی که تعداد نیروهای شما کمتر از دشمن است به پیروزی برسید. در بازی عوامل دیگری هم وجود دارند که بازیکن باید به آن ها توجه کند. روابط دیپلماسی با سایر ملت ها و ایجاد روابط دوستانه و اقتصادی بخش مهمی از گیم بازی را تشکیل می دهند که بازیکن باید به آن ها توجه خاصی داشته باشد. در طول بازی باید همواره روابط اقتصادی خوبی داشته باشید تا بتوانید دست به هزینه های بزرگ برای ساخت و ساز و تعلیم نیرو بزنید. همچنین باید در طول بازی سطح رفاهی مردم، دانش و امکانات آن ها را با ساخت و سازهای مختلف یا کم و زیاد کردن مالیات بهبود بخشید. البته کنترل این بخش ها چندان دشوار نیست و بازیکن در دوره های مختلف به خوبی می تواند اوضاع را در دست بگیرد. البته می توان درباره گیم پلی بازی بیشتر از این ها توضیح داد، اما برخی مسائل بیشتر به چگونگی روند بازی خود بازیکن بستگی دارد. اما در کل گیم پلی بازی شاید بسیار پیچیده به نظر برسد، اما قطعا به قدری زیبا و کامل است که شما هیچ کمبودی در بازی احساس نمی کنید. همچنین برای اینکه در طول بازی کمی حال و هوای بازی تغییر کند، اتفاقات تاریخی متعددی در بازی رخ می دهند که بسیار جالب توجه هستند. اما موضوع وقتی جالب تر می شود که بازیکن کنترل ناپلئون را در دست می گیرد.

نتیجه گیری:

بازی Napoleon: Total War یک نسخه بسیار خوب دیگر از سری بازی های Total War است که بازیکن را در دوره ای تازه از تاریخ قرار می دهد و او را با اتفاقات آن دوره آشنا می کند. گرافیک بسیار خوب در کنار گیم پلی بسیار عالی از عواملی هستند که باعث موفقیت این بازی شده اند. اگر از طرفدارن سری بازی های Total War هستید، این بازی بسیار زیبا را از دست ندهید.
 

» نظر

نقد و بررسی بازیBattlefield: Bad Company 2

اگر از بازیکنان قدیمی PC هستید و علاقه زیادی به بازی های جنگی و چند نفره دارید، حتما نام سری بازی های Battlefield شنیده اید. بازی هایی که ابتدا در نسخه های مختلف، سری به نبردهای عظیمی می زد و بازیکن را به میدان های نبردی مانند جنگ جهانی، جنگ ویتنام و یا جنگ با تروریست ها می برد. بازی ای که همیشه پیشرو در زمینه نمایش دادن جنگ های عظیم همراه با وسایل نقلیه و تجهیزات نظامی بود، در سال 2005 برای اولین بار پا به کنسول های خانگی گذاشت. بازی Battlefield: Bad Company دومین نسخه از این سری بازی ها بود که برای Xbox 360 و PS3 عرضه شد و در کمال تعجب نسخه PCای برای آن در نظر گرفته نشده بود. بازی در آن زمان به دلیل داشتن گرافیک خوب و مخصوصا فیزیک فوق العاده سر و صدای زیادی به پا کرد و بازیکنان زیادی را به سمت خود کشاند. حال پس از گذشت تقریبا 2 سال از زمان عرضه نسخه اول شاهد به بازار آمدن نسخه دوم این بازی بسیار محبوب هستیم. تفاوت نسخه دوم با نسخه اول این است که دارندگان PC هم می توانند از این بازی بسیار خوب نهایت لذت را ببرند.
 

 

ادامه مطلب...

» نظر

نقد و بررسی بازی metro 2033

بازی های اکشن اول-شخص از آن دسته بازی هایی هستند که همواره در حال پیشرفت و تحول بوده اند و سال به سال هم بازیکنان زیادی را به خود جذب می کنند. یکی از تازه ترین بازی هایی که در این سبک منتشر شده، بازی Metro 2033 محصول کمپانی 4a Games و THQ است که برای Xbox 360 و PC عرضه شده است.
 
داستان

داستان بازی در متروهای شهر مسکو اتفاق می افتد. جایی که دیگر رنگ و بویی از یک مکان پر رفت و آمد ندارد و قطارها هم دیگر در آن حرکت نمی کنند. ایستگاه هایی که اکنون به مکان های امنی برای معدود بازمدنگان شهر مسکو تبدیل شده اند. شهر مسکو هم دیگر شبیه گذشته نیست و بیشتر به یک خرابه شبیه شده است. ترسی عجیب بر فضای شهر حاکم است و مردم خود را از موجوداتی شیطانی مخفی می کنند و عده ای از آن ها هم مشغول مبارزه با این موجودات هستند. بازی شما را در نقش شخصی به نام آرتیوم (Artyom) قرار می دهد. او از جمله سربازانی است که با سایر افراد گروه سعی دارند تا سرزمین خود را از وجود این موجودات شیطانی پاک کنند. آرتیوم برای اینکه بتواند بهتر با این موجودات مبارزه کند، سلاحی را درست می کند که بوسیله آن می تواند حملات فیزیکی قوی ای را انجام دهد. حال زمانی فرا رسیده است که آرتیوم و گروهش می توانند امیدی برای نجات شهرشان داشته باشند.
 
گرافیک

بازی از گرافیک خوبی بهره مند است. شاید در نگاه اول مشخصات این بازی برای سیستم PC نوید دهنده یک بازی بسیار خوب در زمینه گرافیک باشد. چرا که سیستم مورد نیاز این بازی تقریبا در سطح بازی Battlefield: Bad Company 2 است. اما این بازی در این بخش نتوانسته انتظارات را برآورده کند. محیط بازی از نظر طراحی و جو حاکم بر آن شبیه بازی هایی همچون Fallout و S.T.A.L.K.E.R است. محیط های تاریک و مرموز بازی جوی بسیار عالی به بازی بخشیده اند و ترس را به خوبی به بازیکن انتقال می دهند. طراحی بافت های محیط خوب است اما انتظار می رفت که کیفیت آن ها بسیار بالاتر از این باشد. طراحی شخصیت های بازی خوب و بسیار زیبا است و مشکل چندانی در آن ها دیده نمی شود. در کل بازی در بخش گرافیک از مشکل چندانی رنج نمی برد، اما کم کاری در بعضی نقطه ها شدیدا به چشم می خورد.
 
موسیقی/صداگذاری

صداگذاری را می توان یکی از نقاط قوت بازی دانست. افکت های صوتی بازی بسیار خوب هستند و جو ترسناک بازی را دو چندان می کنند. صدای شخصیت های بازی هم بسیار خوب است. آن ها به خوبی با لهجه روسی صحبت می کنند و همین مسئله باعث می شود، بازیکن با مکان بازی و شخصیت ها ارتباط خوبی برقرار کند. اما یکی از مسایلی که در قسمت صداگذاری دچار مشکل است، صدای سلاح هایی است که در بازی قرار گرفته اند.
 
گیم پلی

گیم پلی بازی مانند اکثر بازی های اشکن اول-شخص است و تفاوت چندانی با آن ها نمی کند. تنوع چندانی در محیط هایی که بازی در آن ها اتفاق می افتد، دیده نمی شود. اکثر مکان های بازی در متروها و مناطق بسیار تاریک در جریان است و یا در معدود دفعاتی بازیکن می تواند برای ماموریت به خارج از مترو برود. البته مراحل خارج از مترو شامل کنترل وسایل نقلیه هم می شود که از این نظر در بازی تفاوت خوبی میان این دو بخش به وجود آمده است. تیراندازی در بازی های اکشن اول-شخص یکی از مهمترین قسمت های آن ها را تشکیل می دهد. در این بازی سعی شده است تا این بخش کمی جذاب تر به نظر برسد، اما همین مسئله باعث شده است تا بازیکن کمی با مشکل رو به رو شود. از دیگر بخش هایی که در بازی قرار گرفته اند، قسمت مخفی کاری است و بازیکن در این قسمت ها باید به صورت مخفیانه به انجام ماموریت بپردازد. البته بازیکن می تواند در قسمت های مختلفی از بازی دست به مخفی کاری بزند و بازی را با روش خود طی کند. همچنین برای اینکه گیم پلی بازی جذاب تر به نظر برسد، صحنه های سینمایی و لحظات بسیار حساسی در بازی قرار گرفته شده اند که بازیکنان را قطعا به وجد می آورند.
 
نتیجه گیری

بازی Metro 2033 اولین تجربه استودیوی بازی سازی 4a Games است. با توجه به این مسئله ما شاهد آن هستیم که آن ها بازی بسیار خوبی را با توجه به تجربه اندکشان در زمینه بازی سازی به بازار عرضه کرده اند. Metro 2033 شاید با بسیاری از بازی های اکشن اول-شخص مطرح فاصله داشته باشد، اما قطعا بازی کردن آن بسیار جذاب و دلپذیر خواهد بود.


» نظر

نقد و بررسی کوتاه از بازی dark void

از اولین مشکلات بازی می‌توان به کم پرداختن به داستان بازی اشاره کرد. با این که بازی با معماهایی شروع می‌شود ولی در ادامه می بینید که نه شخصیت پردازی خوب است و نه روایت داستان. مثلاً در اوایل بازی با یک مخترع آشنا می‌شوید که جت پک را به شما خواهد داد اما نه سؤالی و نه جوابی! یعنی هیچ چیز از این شخصیت نخواهید فهمید و همین طور کاراکتر های دیگر.



این بازی هم مثل دیگر بازی‌های اخیر سوم شخص از سیستم سنگر گیری استفاده می‌کند. به طوری که می‌توانید پشت اجسام سنگر بگیرید، تیراندازی کنید و یا به سنگری دیگر بروید. اما همان طور که اشاره شد در اوایل بازی یک جت پک هم به بازی اضافه خواهد شد. اولین قابلیتی که از این جت پک می‌بینید فقط توانایی بالا نگه داشتن شما در زمانی محدود است. در این حالت در بعضی مراحل گیم‌پلی بالا رفتن از سکو‌های عمودی پشت سرهم را خواهید دید که کمی از تکراری شدن بازی می‌کاهد. یعنی شما از چندین سکوی پشت سر هم بالا می روید و با دشمنان می جنگید و همچنین می‌توان با ترکیب کردن جنگ های هوایی و زمینی مبارزات خوبی را در این بازی انجم داد.

مهیج و ماجراجویانه کمپانی بزرگ Capcom که بازیکن را به عمق یک داستان جنگی فضایی سراسر اکشن می کشاند. شما در نقش یک خلبان فضایی که در سیاره ای اسرار با نام “The Void”  رها شده است ایفای نقش می کنید.


 

محیطی سه بعدی و بسیار زیبا و گرافیکی و سینمایی مانند در کنار اکشن پرهیجان بازی و سیستم مبارزاتی فوق پیشرفته کارکتر اصلی بازی و داستان مهیجش که در پایان مراحل با غول های قدرتمند روبرو می شوید همه و همه بازی Dark Void را به یکی از بهترین های سال ???? تبدیل کرده است .

 

 

سازنده : کمپانی Airtight Games
ناشر : کمپانی: Capcom
تاریخ انتشار :  January, 19, 2009
رده بندی ژانر : اکشن علمی تخیلی سوم شخص
میزان دشوار بودن : متوسط .
زمان مورد نیاز برای آشنایی کامل با محیط بازی : حدود نیم ساعت.
درجه بندی ESRB در مورد محتوای بازی : Teen – مناسب برای تمامی افراد و گروههای سنی ?? سال و بالاتر.
ویژگی های بازی Dark Void :
- داستان علمی تخیلی بی نظیر ماجراجویانه بازی که ساعاتی سراسر هیجان و را به ارمغان می آورد.
- غول های قدرتمند در پایان مراحل که بازیکن را برای استفاده از مبارزه ای دقیق تر و قوی تر به چالش می کشاند.
- محیطی وسیع و بسیار آزاد برای حرکت و مبارزه.
- گرافیک بالای بازی که بازیکن را غرق در زیبایی های محیط می کند .
و  …….

 

سیستم مورد نیاز برای اجرای بازی بازی Dark Void :
حداقل سیستم مرود نیاز :
OS : Windows Vista/XP
Processor: Intel 2.4Ghz or AMD 2.0 GHz
Video card: GeForce 7900 or Radeon HD 3850 series DX 9 Games for Windows
Memory: 1 GB RAM/10 GB free hard drive space


» نظر

پرونده ی بازی Legacy of Kain

نازگات ... مکانی که در آن زمان معنی ندارد ... مکانی برای فرمانروایی ظالمان . یک ضد قهرمان ، دشمن یک ضد قهرمان دیگر است ... کین و رازیل ... دو ضد قهرمان که خودشان را یک قهرمان می دانند !   دو خون آشام که هر دو نمی دانند با هم دشمنند یا دوست ! کین اولین شخصی است که با او آشنا می شوید . او تبدیل به یک خون آشام پلید می شود و پس از آن توسط فرمانده هیلدن ها به بازی گرفته می شود . راهی را انتخاب می کند که هیچ بازگشتی ندارد ... او در نهایت باید بین قربانی کردن خودش و آرامش نازگات یکی را انتخاب کند . اگر او خودش را بکشد ، نسل خون آشام ها منقرض می شود و اگر نکشد نازگات به آشوب کشیده می شود ...

اما کین مغرور تر از آنی است که بخواهد خودش را بکشد . پس این کار را انجام نمی دهد ... هزار سال بعد کین به گذشته بر می گردد تا به دنبال راه سومی باشد ... راهی که بهترین راه باشد و نه خودش را نابود کند و نه نازگات را ... اما در طی این سالیان کین تبدیل به یک فرمانروای بی رحم می شود . اما برخلاف تمام ظالم های تاریخ ، کین با عقل تصمیم می گیرد ! شاید رازیل را کمتر تند خو بدانید اما او اصلا فکر نمی کند ! اکثر کار های او در طول سه شماره ی بازی اشتباه از آب در می آیند . رازیل به فلسفه ی " معمای اختیار " علاقه ی بسیاری دارد و می خواهد به همه اثبات کند که تصمیمات از قبل گرفته نشده اند . بحث های فلسفی این چنینی در طول بازی بسیار به چشم می خورند . دنیای نازگات و مصاف های فراموش نشدنی بین کین و رازیل تا به ابد در تالار افتخارات بازی های کامپیوتری باقی می مانند .

 

تعادل در تمام سه شماره به چشم می خورد . بازی با زاویه دوربین سوم شخص ، بهترین گرافیک را در زمان خودش داشت . همین که از معما ها خسته می شدید ، اکشن بازی جلوی زده شدن شما از بازی را می گرفت و همین که از اکشن خسته می شدید ، داستان به اوج خودش می رسید . طراحی شمشیر سول ریور را هم اگر بی نظیر نخوانیم حداقل کم نظیر می توان دانست . به شخصه مجذوب طراحی زیبا و فوق استثنایی این شمشیر شدم و در طول بازی همیشه سعی می کردم که دوربین بازی را طوری تنظیم کنم تا شمشیر را بهتر ببینم ! جدا از بحث گرافیک که در شماره ی Defiance به اوج خودش رسید ، کافی است نگاهی به لیست بلند بالای صداپیشگان این اثر و سوابق آنان بیندازیم تا به کیفیت کار پی ببریم . شاید این بازی خیلی قدیمی باشد ولی در کمال ناباوری صدای دوبلور ها با حرکت لب ها هماهنگی داشت ! شاید باورتان نشود و این تکنیک در این بازی وجود دارد ! ( البته نه در حد Lip Synce های فوق خفن امروزی ! ) گیم پلی بازی ترکیبی جادویی از معماهای Resident Evil ، اکشن Devil May Cry و ماجراجویی Tomb Raider بود و تا خودتان تجربه نکنید ، نمی فهمید !

 

قابلیت های مختلف کین اعم از رد شدن از میله ها ، فنون رزمی مختلف و ... کاری می کردند که از پای مانیتور بلند نشوید ! کافی است شماره ی سوم بازی را بازی کنید تا بفهمید که من چه می گویم !


» نظر

زانو بزنید ... Dragon Age Origins وارد می شود ...

حدود دو ماه است که من به صورت دیوانه وار بازی ای به نام Dragon Age Origins را انجام می دهم . تاکنون دو بار این بازی بسیار طولانی را تمام کرده ام ولی هنوز هم سیر نشده ام ! یادم نمی آید هیچ بازی ای تا این اندازه مرا معتاد کرده باشد ، شاید دو بازی Fallout 3 و Diablo 2 این حس را در من به وجود آوردند که سرگرم کننده اند ولی هیچ کدام از دو بازی فوق به اندازه ی Dragon Age Origins مرا دیوانه ی خود نکردند ! در این مقاله نگارنده به بررسی و موشکافی پیکره ی Dragon Age Origins می پردازد و عوامل موفقیتش را بررسی می کند تا شما متوجه شوید که چرا گیم اسپات به این بازی نمره ی 10 داده است . از سیستم نقش آفرینی بازی شروع می کنم : بیش از هر چیز دیگری در این بازی اکشن مهم است ، پس فنون شما مهم هستند . با کسب تجربه می توانید به ارتقای مهارت های پایه و همچنین مهارت های فرعی مانند : تکنیک های جنگی ، محلول های جادویی ، قابلیت های جنگی و ... بپردازید و در نهایت هم فنون جدید را کسب کنید . ارتفای فنون مرحله ی حساسی است چون بسیاری از گیمر ها به ارتقای پراکنده ی مهارت ها می پردازند و با این کار کاراکتری بدردنخور و ضعیف می سازند و وقتی که با این کاراکتر نمی توانند مبارزات را ادامه دهند ، به تمام بروبچ بایوور دشنام می دهند ! البته Dragon Age Origins بازی بسیار سختی است و هر کسی نمی تواند آن را بازی کند ولی یکی از دلایل سختی این بازی ندانستن نقش آفرینی از سوی گیمر هاست . وقتی نقش آفرینی ندانید و بخواهید که فقط کلیک کنید مسلما بالاخره در یک مبارزه ی طولانی و خفن گیر خواهید کرد ! از آنجایی که به مانند یک بازی استراتژی شما فقط دستور می دهید و کاراکتر ها خودشان مبارزه می کنند ، این عمل به مذاق بسیاری از اکشن دوستان خوش نمی آید و باعث می شود که از مبارزات فرار کنند . در عین سخت بودن مبارزات ، به شدت لذت بخش هستند .

اگر از عنصر Loot در بازی دیابلو خوشتان می آید دیوانه ی این بازی خواهید شد ! زیرا آنقدر آیتم های گوناگون به صورت فله ای از دشمنان میریزد که نمی دانید باید کدام را بردارید ! حتی ممکن است پس از یک مبارزه با دشمنان بیش از 50 آیتم مختلف از آنها به دست آورید ! با کمک تکنیک معجون سازی می توانید با کمک مواد اولیه آیتم های مختلفی اعم از بسته های سلامتی ، انواع و اقسام محلول هایی که میزان مقاومت شما را بالا می برند ، انواع گوناگونی از آیتم های گرانبها که میتوانید به تجار آنها را بفروشید و ... را بسازید . اکنون وارد بحث اعتیاد می شوم ! یکی از دلایلی که بازی نمی گذارد از پای PC بلند شوید همین اعتیاد به بازی است . شاید به بهانه ی یک ربع بازی بیشتر پای بازی بنشینید ولی وقتی که سرتان را بالا کنید می فهمید که ساعت ها گذشته است ! دلیل این امر هم حرص و طمع شما برای مرتبه گیری و همچنین به دست آوردن آیتم های بیشتر و قوی تر است . پول در بازی چیز ارزش مندی است . به دست آوردن پول در بازی بسیار سخت است و امکان ندارد که پس از پایان بازی پولی داشته باشید تا بتوانید حتی یک بسته ی سلامتی بخرید ! چون بازی آنقدر بالانس است که هر چیزی که به دست می آید به یک دردی می خورد و پول هم باید به یک دردی بخورد ! هدف از انجام ماموریت های فرعی همین پول است . چون همه ی سلاح ها و یا زره های قوی را باید خودتان با پول خودتان در بازی بخرید و گشتن در محیط بزرگ بازی برای یافتن یک زره قوی هرچند بی ثمر نیست ولی خیلی زحمت دارد .

حماسی تر از ارباب حلقه ها و دیدنی تر از آواتار !

داستان
شاه کیلن پادشاه فرلدن بر سرزمینی حاصل خیز و مردمانی نیکو سرشت فرمانروایی می کند . سرزمینی بسیار وسیع و دارای آب و هوایی متنوع ، که از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است . سپاه تاریکی که دارک اسپان نامیده می شود ، به رهبری اژدهای خبیثی به نام آرچ دمون به فرلدن حمله می کنند و به قتل و غارت می پردازند . شاه کیلن از همه ی مناطق امپراطوری خودش درخواست کمک می کند تا با یورشی عظیم سپاه تاریکی را در هم بشکند . قلعه ی ردکلیف ، شهر دنریم ، جنگل های برسیلین ، قلعه ی جادوگران و شهر زیر زمینی ارزامار به کمک امپراطورشان شتافته و از تمام مناطق سپاهی عظیم به طرف استاگار که شاه کیلن در آنجا است حرکت می کند . در این میان گروهی به نام گری واردن تشکیل می شود که هدفش کمک خالصانه به شاه و انجام ماموریت های ویژه است . که البته در پایان بازی هدف اصلی تشکیل این گروه فاش می شود ولی به خاطر اینکه این مطلب یک سورپرایز تکان دهنده است از بازگویی آن معذورم ! گری واردن ها افرادی کار آزموده و همه فن حریف هستند که به کمک هم می توانند بر همه ی مشکلاتشان غلبه کنند . شما به عنوان یک گری واردن تربیت می شوید و سپس راهی استاگار می شوید تا جنگ را به نفع شاه کیلن تمام کنید . اما همه چیز طبق نقشه ی شاه پیش نمیرود و شما در انجام ماموریتتان شکست می خورید و در جنگ مجروج شده و بی هوش می شوید . در طرف دیگر شاه کیلن در یک نبرد حماسی و نفس گیر تا آخرین نفس با دارک اسپان ها میجنگد ولی تمام افرادش می میرند و خودش در میان دشمنان اسیر می شود . دارک اسپان ها در حرکتی نا جوانمردانه تمام افسران و سرداران سپاه شاه کیلن را به اسارت می گیرند و خود شاه کیلن را هم به فجیع ترین شکل ممکن در میدان نبرد میکشند . در این صحنه که بسیار هم احساسی کار شده شاه کیلن با تمام وجود برای مقابله می جنگد ولی دشمنان هرکدام از پشت و یا جلو به شکم وسر او نیزه و تیر پرتاپ می کنند و شاه کیلن می میرد ...


دارک اسپان ها در تمام سرزمین های اشغال شده زندان های مخوف و همچنین شکنجه گاه های دهشتناک می سازند و شوالیه ها و سرداران سپاه شاه کیلن را در آنجا شکنجه می کنند . اما شما توسط دختری به نام موریگان نجات پیدا می کنید و پس از آشنایی با او از نتیجه ی جنگ با خبر میشوید . پس از آن تصمیم می گیرید تا تمام مناطق فرلدن را دوباره با هم متحد کنید و آزادی را دوباره به فرلدن برگردانید . در طول این سفر دور و دراز شما با افراد مختلفی آشنا می شوید که هر کدام پیش زمینه ی داستانی مفصلی دارند . موریگان ، الیستر ، استن ، لیلیانا ، اگرن و دیگر همراهانتان که همیشه در کنارتان می جنگند . در این بین شما باید تمام مناطق را نوبت و نوبت آزاد کرده و با هم متحد کنید تا با یورشی دوباره فرلدن را آزاد کنید . اما اتفاقات مختلفی برایتان می افتد و شما را با اتفاقات جالبی آشنا می کند . پس از چندی شما به زندان ها و شکنجه گاه های دارک اسپان ها می رسید و باید آنجا را از وجود دشمنان پاک کنید . یکی از تاثیر گذار ترین مراحل بازی در این قسمت رخ می دهد و شما دوستان قدیمی خودتان را می بینید که آنقدر شلاق خورده اند که زرد شده اند ، بعضی از آنها چشم یا گوش ندارند ، به تمام دختران اسیر شده تجاوز کرده اند و یا آنقدر آنها را داغ کرده اند که پوستشان دیگر سیاه شده است .

این قسمت به جرات بعد از قسمت پایانی بازی بهترین ماموریت تمام بازی است . اما شما بالاخره موفق می شوید که تمام مناطق را متحد کرده و از طرف همه ی مناطق سپاه بخواهید . آنشب شما به همراه شاهزاده الیستر در قلعه ی ردکلیف به تجدید قوا می پردازید تا فردای آن شب حمله را آغاز کنید . در هنگامی که شما به بستر میروید تا بخوابید دوست خوب و همراه وفادارتان موریگان را در تخت خودتان می بینید . احساسی ترین و حتی گریه دار ترین قسمت این داستان پر پیچ و خم اینجا رخ می دهد . شما با موریگان به گفت و گو می پردازید و موریگان به شما می گوید که می خواهد امشب را با شما بخوابد و از شما باردار شود . سپس در توضیح می گوید تا میخواهد نسل گری واردن ها را زنده نگه دارد و خون شما در رگ های یک نسل دیگر جاری باشد . در این لحظه شما به او میگویید که شما با او ازدواج نکرده اید و نمی توانید این کار را انجام دهید و در جواب موریگان یکی از زیباترین دیالوگ های ممکن را ادا می کند :

" آنقدر در گناه و فساد غرق شده ام که نمی دانم کدام کار صحیح است ، امشب هم به حساب شب های دیگری برود که در حال گناه بودم ... "

در نهایت موریگان شما را راضی می کند که تا صبح با او باشید و نخوابید . در های اتاق را می بندد ، پرده ها را می کشد ، لباسش را عوض می کند و شمع کوچکی را روشن می کند . در این سکانس که با موسیقی فوق العاده ای همراه است ، هدف سازندگان صرفا نشان دادن صحنه های اغواگرانه و یا محرک جنسی نیست ، بلکه می خواهند عمق گناه این عمل را نشان دهند که یک دختر چگونه حاضر می شود بدون ازدواج چنین عملی انجام دهد و یک انگ بزرگ است برای جامعه ی متمدن غرب . فردای آن شب سپاهی بزرگ به رهبری الیستر به سمت شهر دنریم که غرق در آتش است حرکت می کند تا همه چیز را مشخص کند . یا می میرید یا با افتخار باز می گردید . در مرحله ی پایانی بازی شما در شهر نفوذ کرده و راه را برای ورود سپاه خودتان هموار می کنید و سپس به همراه سپاهتان به دل دشمنان زده و در نهایت با اژدها ی مخوف ، آرچ دمون مبارزه می کنید و او را شکست می دهید . دارک اسپان ها شکست سختی خورده و در عین فرار قتل عام میشوند . حماسی ترین صحنه ی کل بازی و حتی تمام بازی های نقش آفرینی چند سال اخیر در صحنه ای است که آرچ دمون کشته می شود و شما فرار دارک اسپان ها و خوشحالی سپاهتان را نظاره می کنید ....


» نظر

همه چیز در موردSam Fisher انسخه ی1تا نسخه ی5

نام کامل: ساموئل "سم" فیشر (Samuel "Sam" Fisher)
تولد: 1957 (تاریخ دقیق تولد محرمانه است)
خانواده: Regan Burns (همسر، فوت شده)
Sarah Fisher (فرزند؛ تا قبل از جریانات شماره پنجم، فوت شده)
ملیت: آمریکا
موقعیت: نامعلوم، عضو تشکیلات عمیلیاتی "Splinter Cell"
درجه: ستوان ارشد (USN-Ret)
رنگ مو: سیاه
رنگ چشم: سبز
قد: 178 سانتی متر
وزن: 77 کیلو گرم
وابستگی: به هیچ کجا، آژانس محمرمانه تشکیلات ملیتی (Third Echelon)
وضعیت کنونی: تحت تعقیب
صداپیشه: Michael Ironside
بقیه تو ادامه ی مطلب
ادامه مطلب...
» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >